برقصان مرا تا زیبایی ات
با ویولونی سوزان
برقصان مرا از میان وحشت
تا به امن برسم
همچون شاخة زیتونی مرا ببر
کبوتر رو به خانه ام باش
برقصان مرا تا آخر عشق.
او نزدیک قلب من است
او نزدیک قلب من است
مثل گل چمنزار به زمین
برای من شیرین است
مثل خواب برای تن خسته.
عشق من برای او زندگیم است
که در تمامیت خود جاری می شود
مثل رودخانه ای در طغیان پاییز
در جریانی تنها و آرام.
ترانه های عشقم
مثل زمزمة جویباری است
که با تمام موج ها و جریان هایش
آواز می خواند
تاگور